فصل رهایی

فصل رهایی

مطالب گوناگون و جذاب از دنیای فرهنگ، ادب ، مذهب ، اخلاق و عرفان
فصل رهایی

فصل رهایی

مطالب گوناگون و جذاب از دنیای فرهنگ، ادب ، مذهب ، اخلاق و عرفان

حکمتهایی از زبان استاد محمدرضا رنجبر

 

تار آمال

شبى که گذشت، تو را به خواب دیدم،

مرا نصیحت مى گفتى،

و مى گفتى که آدمى، خود، خصم خود است،

در همان عالم خواب، احساسم این بود، که این سخن را از نوشته اى مى خوانى،

به چشمانت چشم دوختم، دیدم به گوشه اى نظاره گر است،

به آن گوشه نظر دوختم،

و نوشته اى نیافتم،

و نیافتم جز عنکبوتى، که در میان تارهاى خود افتاده بود، و نه پس مى رفت، و نه پیش!

نیست خصمى آدمى را غیر خود چون عنکبوت ----- دام راه هر کسى از تار آمال خود است.

کنج لب

به لب دریا نشسته بودم،

اما، چشمانم به لب او بود،

و چه خالى داشت، آن جوانکِ صیاد!

و چه زیبا!

بارى، خالها وقتى که به عزلت مى نشینند، و به کنجى در آیند، چه دلربا مى شوند!

و کنون مى توانم فهم کرد، که آن پیر گوشه نشین، چگونه توانست، با آن شتاب، تو را به تور خویش اندازد، و دلت را به تصرف دارد!

گوشه گیران زود در دلها تصرف مى کنند ----- بیشتر دل مى برد خالى که در کنج لب است

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد